چرایی عقب نشینی دولت ترامپ از بازی لبه پرتگاه و ایجاد مزاحمت برای نفتکش های ایرانی در دریای کارئیب
قدرت بازدارندگی ایران یکی از مهمترین عواملی بود که سبب شد تا امریکا از تهدید علیه نفتکش های ایرانی در دریای کارائیب عقب نشینی کند.
با ورود نفتکش های ایرانی حامل بنزین و دیگر فرآورده های نفتی به مقصد ونزوئلا این سوال در اغلب محافل سیاسی و خبری مطرح است که چه عواملی موجب شد امریکا و دولت ترامپ نتواند تهدید خود را برای ممانعت از ورود این کشتی ها عملی و از مواضع خود عقب نشینی کند؟
مهمترین پاسخ این سوال در همان قدرت بازدارندگی نهفته که جمهوری اسلامی ایران به آن دست یافته است و در موارد متعدد و به طو رمشخص در جریان سرنگونی پهپاد پیشرفته امریکایی هنگام تجاوز به حریم هوایی ایران و یا حملات موشکی به پایگاه نظامی امریکا درعین الاسد عراق که به تلافی ترور ناجوانمردانه حاج قاسم سلیمانی و یارانش انجامید، ثابت کرد تعرض به خطوط قرمز خود را ازجانب هیچ نیرویی نمی پذیرد و قدرت رویارویی با متجاوز را در هر شرایط ممکن ولو لبه پرتگاه دارد.
حقانیت ایران در خصوص تحریم های به اصطلاح فلج کننده امریکا بر همگان آشکار است و لذا ایران از همان ابتدا تلاش خود را برای به شکست کشاندن این تحریم های ظالمانه بکار گرفت و حتی در خلیج فارس به مقابله به مثل با کشورهای متجاوز برخاست که بنحوی برای کشتی ها و نفتکش های ایرانی مزاحمت ایجاد می کردند و اکنون در ادامه این مسیر این حق را برای خود قائل است که از حق تجارت آزاد برخوردار شود ولو اینکه با مزاحمان درگیر شود.
لذا در صورتی که مزاحمتی از سوی ناوهای امریکایی بر سر راه نفتکش های ایرانی صورت می گرفت احتمال تکرار بحران موشکی کوبا وجود می داشت و ایران نیز با توجه به حقانیت خود به هیچ وجه از مواضع خود عقب نشینی نمی کرد ولو اینکه به یک جنگ تمام عیار در منطقه و حتی جهان تبدیل می شد.
از این رو امریکا و دولت ترامپ با امتناع از ایجاد مزاحمت برای نفتکش های ایرانی در واقع جلوی ضرر بیشتر را گرفت . با این حال به نظر می رسد در کنار افزایش قدرت بازدارندگی ایران در منطقه و حتی در جهان ( که در سایه پرتاب موفقیت آمیز ماهواره نظامی نور در فضا امکان پذیر شده است)، به چند عامل مکمل دیگر نیز می توان اشاره کرد که در تعدیل مواضع امریکا و دولت ترامپ موثر بوده است: نخست گرفتاری های است که دولت ترامپ بعد از شیوع کرونا در داخل پیدا کرده است و با بجا گذاشتن بیش از یکصد هزار کشته و دهها میلیون بیکار و تقبل بیش از 4 تریلیون دلار هزینه اکنون خود را در یک قدمی شکست در انتخابات پیش رو می بیند و در عین حال برای برون رفت از این معضل به رویارویی بی سابقه با چین روی آورده است و لذا در چنین وضعیتی هرگونه درگیری با ایران می توانست ضمن اینکه به نفع چین تمام شود بلکه توان امریکا و دولت ترامپ را بیش از پیش به تحلیل می برد و شکست آن را در رویارویی با چین نیز تسریع می کرد.
دوم اینکه دولت ترامپ از زمانی که روی کار آمده برای اتخاذ اقدامات تحریک آمیز علیه ایران به شدت تحت تاثیر دو بازیگر آشوب ساز در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی و عربستان قرار داشت و حتی در مواردی به نیابت از آنها عمل می کرد اما اکنون با هردو مشکل پیدا کرده است؛ با رژیم صهیونیستی در این باره که این رژیم علاوه بر اجرای طرح الحاق شهرک های صهیونیست نشین در کرانه باختری که می تواند برای دولت ترامپ بخصوص قبل از انتخابات دردسر ایجاد کند، به مروادات نظامی و تجاری اش با چین ادامه می دهد و همین مسئله باعث شد پمپئو در جریان سفر خود به تل آویو آن را گوشزد و حتی هشدار دهد و با عربستان در این باره که جنگ نفتی محمد بن سلمان با روسیه که به کاهش بی سابقه بهای نفت انجامید شرکت های نفت شیل امریکا را در آستانه ورشکستگی قرار داد و تقارن آن با خسارت های ناشی از بحران کرونا بر چالش های دولت ترامپ افزود.
----------------------------------------------------
احمد کاظم زاده