پخش زنده
امروز: -
کتابهای مربوط به رزمندگان فاطمیون، خاطرات و ناگفته هایی از زندگی و شهادت آنان را دربر دارد که کمتر به گوش کسی رسیده است .
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما هجوم داعش به سوریه، مفهومی در فرهنگ جهاد و شهادت به نام «مدافع حرم» به وجود آورد که سالهاست رزمندگان زیادی از ایران و افغانستان برای دفاع از حرم قهرمان کربلا، عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) مقابل تروریستهای داعش عازم سوریه شدند.
نقش کلیدی شهدای مدافع حرم و شهدای لشکر فاطمیون در جنگ سوریه و مقابله با داعش و تروریستها موجب شد ادبیات دفاع مقدس، ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات مقاومت اسلامی خاطرات مربوط به این شهدا که بعضا از زبان رفقا و خانواده آنها بیان شده است منتشر کند.
در این گزارش مرور کوتاهی داریم بر زندگی و شخصیت این شهیدان؛
کتاب فاطمیون:
کتاب فاطمیون اثر جمعی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی در باره زندگی نامه و حکایتهای شنیدنی از چهل شهید لشکر فاطمیون است.
در بخشی از این کتاب و به نقل از یکی از شهدای تیپ فاطمیون آمده است: «اگر حتی فرض کنیم که این تیپ و رزمندگانش تنها برای مقاصد جمهوری اسلامی میجنگد باز هم پاسخ ما این است که برای فدا شدن آماده هستیم. امروز امالقرای اسلام و خانه امن شیعه که نام امیرالمومنین (ع) را زنده کرده، کشور ایران است. تمام دنیای استکبار در پشت سر وهابیون عربستانی قرار گرفتهاند تا شیعه را نابود کنند. داعش اگر قدرت پیدا کند، هدف بعدی خود را ایران قرار میده. ماحاضریم خود را قدا کنیم تا ایران اسلامی حفظ شود و مگر یادمان رفته، آن زمان که طالبان قصد نابودی ما را در افغانستان داشت، ایران اسلامی به ما کمک کرد و چندین ایرانی در افغانستان شهید شدند... از طرفی ایران به ما پناه داد و خانواده ما را حفظ کرد.
کتاب قصه فاطمیون
مجموعه سه جلدی «قصه فاطمیون» با عناوین «ناهمزاد»، «عزیزم ذوالفقار» و «آذرگون» از انتشارات بهنشر (انتشارات آستان قدس رضوی)، روایتگر داستان زندگی سه فرمانده شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون است که امیر سعادتی و کاظم طلایی به ترتیب دبیری طرح و مدیریت هنری چاپ آن را برعهده داشتند.
از جمله کتابهای این مجموعه، کتاب« ناهمزاد» است.
در این کتاب از فرمانده جوانی سخن میگوییم که همه او را با نام جهادی فاتح میشناسند؛ سردار شهید مدافع حرم «رضابخشی». دانشجویی که تا دکترای حقوق فاصلهای نداشت، با غیرت دینی مثال زدنیاش امضای شهادتنامهاش را برگزید.
«رضا بخشی» جانشین فرمانده لشکر فاطمیون درسال ۱۳۶۵ در خانوادهای مهاجر و افغانستانی در مشهدبه دنیا آمد.، دانشجوی برتر و نخبه «جامعه المصطفی العالمیه» بود و دانشگاهی در مسکو برایش بورسیه تحصیلی فرستاده بود. اما او با انتخاب نام جهادی «فاتح» دانشگاه شهادت را برگزید و در ۹ اسفند ۱۳۹۵ در «تَلقرین» سوریه آسمانی شد.
کتاب «عزیزم ذوالفقار» نوشته رضا وحید، از انتشارات به نشر روایتی داستانی از زندگی شهید حسین فدایی با نام جهادی ذوالفقار است که در ۱۶۸ صفحه چاپ شده است.
«حسین فدایی» با نام جهادی «ذوالفقار» در سال ۱۳۵۲ در افغانستان به دنیا آمد. در جوانی جذب گروههای مجاهد شد و به جنگ با نیروهای کمونیست پرداخت و در سال ۱۳۶۹ به ایران مهاجرت کرد. او ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ عازم سوریه شد.
کتاب «آذرگون» نوشته امالبنین ماهر، روایتی داستانی از زندگی شهید سیدحسین حسینی است که در ۲۱۶ صفحه روانه بازار نشر شده است.
«سیدحسین حسینی» با نام جهادی «سید»، در یکم فروردین ۱۳۴۵ در شهر «اُرُزگان» افغانستان چشم خانوادهاش را روشن کرد. هنوز شش سال بیشتر نداشت که همراه داییاش به ایران آمد..سپس زیر لوای سپاه محمد (ص) برای مبارزه با طالبان به افغانستان بازگشت و هفت سال جهاد کرد. او که دلبسته اهل بیت پیامبر (ص) بود، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ عازم جهاد شد و چهار ماه بعد در شهریور در «غوطه شرقی» دمشق به شهادت رسید.
کتاب این پسر من است
این کتاب روایتی داستانی است که به فراز و فرودهای مهمِ زندگیِ پدر و پسری افغانستانی به نامهای رسول و مهدی جعفری میپردازد. فراز و فرودی که ابتدایش مهاجرت از افغانستان به ایران است و بعد تلاش برای زندگی در ایران و سپس رزم در سوریه. جنگ چکیده زندگی این پدر و پسر است و گویی در سراسرِ زندگیِ آنها سایه افکنده و هر بار به نوعی خودش را نمایان میسازد.
«ندا رسولی» برای روایت «این پسر من است» با چالشی حسرت آمیز مواجه بوده است؛ اینکه بیشتر همرزمان قهرمان داستان، همچون پسر قهرمان، شهید شده بودند. ولی حاصل گفتگو با اندک بازماندگان، روایتی پرجزئیات، موشکافانه، ملموس و جان دار از نبرد سوریه است و نویسنده حس زندهای از تلخی جنگ سوریه و پست و بلند نبردهایش را به نمایش گذاشته است.
«این پسر من است» روایت حرکت همیشگی خانوادهای است که فداکارانه هجرت را به جان خریدند. حرکت از افغانستان به ایران، کوچیدن مدام در ایران و در نهایت هجرت به سوریه که به قراری همیشگی میانجامد. این کتاب پدری شهید را به تصویر میکشد که شهادت را به پسرش میآموزد و خود هم از پی او میرود. روایت رفتن و رسیدن رسول و پسرش مهدی.»
ابوباران
ابو باران راویتگر زندگی مدافعی است که به قول نویسنده کتاب، صداقت او در بیان واقعی خاطراتش و ظرافتهایش قلب را به لرزه درمیآورد. کتابی که متفاوت است با دیگر کتابهایی که تا به حال در این حوزه وجود داشته است.
این کتاب را که شرح خاطرات مصطفی نجیب است انتشارات خط مقدم در ۳۳۵ صفحه منتشر کرده و زهرا سادات ثابتی نویسنده کتاب، روایتهای راوی این کتاب را نظم داده است. این کتاب که در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسیدداستان واقعی جوانی است که ساکن ایران که یکی از مقامات ارشد فاطمیون میشود. البته راوی ما شهید نشده است او فقط روزهای عجیبی که گذرانده است را روایت کرده روزهایی که شاید با خواندنش هم عجیب و سخت بودنش را با تمام وجود احساس کنیم. در بخشی از این کتاب آمده است:من در ایران به دنیا آمدم در اسفند ۱۳۶۲، پدر و مادرم، بیش از چهل سال پیشتر، از افغانستان به ایران مهاجرت کرده بودند.
قرار بی قرار
کتاب «قرار بی قرار» شامل داستانهایی از نزدیکان و دوستان شهید مصطفی صدر زاده است که به قلم فاطمه سادات افقه نوشته شده است.
شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او آبان ماه سال ۱۳۹۴ روز تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.
فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن مصطفی با فاطمیون روایت عجیبی دارد. همسرش نقل میکند که مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجهها داشته است. او به مشهد میرود، ریش هایش را کوتاه میکند و به مسئول اعزام میگوید که یک افغانستانی است. مصطفی بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود؛ و دست آخر به آرزویش که دیدار محبوب بود نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد.
نویسنده : حلیمه ملک پور