پخش زنده
امروز: -
هشتم اردیبهشت سالروز رحلت عالم ربانی آیت الله کوهستانی، ستاره آسمان فقاهت ایران است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مازندران. شیخ محمد کوهستانی مازندرانی (۱۳۰۸-۱۳۹۲ق) (زاده ۱۲۶۷ شمسی - وفات ۸ اردیبهشت ۱۳۵۱) مشهور به آقاجان کوهستانی، فقیه و عارف شیعه و ساکن مازندران بود. وی در حوزههای علمیه بهشهر، بابل، مشهد و نجف تحصیل کرد و از محضر حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی و آقا ضیاءالدین عراقی، اجازه اجتهاد دریافت کرد.
آیتالله گلپایگانی، زهد و تقوای کوهستانی را عین الیقین برای خود میدانست. مرعشی نجفی او را لنگر أرض و سید عبدالکریم رضوی کشمیری وی را صاحب نفس زکیه دانسته است.
از نمونههای تقوا و وَرَع آیت الله کوهستانی چنین گفتهاند که غذا و نان، تنها از محصولی که از زمین پدری بهدست آورده بود، میخورد و غذاهای دیگران را احتیاط کرده و استفاده نمیکرد.
کوهستانی پس از بازگشت از نجف در زادگاه خود، کوهستان، مدرسه علمیهای تأسیس کرد و بسیاری از عالمان مازندران در آنجا تحصیل کردند. سید عبدالکریم هاشمینژاد و ابوالحسن ایازی از شاگردان وی بودند. وی در ۱۳ ربیع الاول سال ۱۳۹۲ق از دنیا رفت و براساس وصیتش در حرم امام رضا (ع) دفن شد.
زندگینامه
محمد کوهستانی سال ۱۳۰۸ق در روستای کوهستان از توابع شهرستان بهشهر استان مازندران به دنیا آمد. پدرش شیخ محمدمهدی مازندرانی از شاگردان حبیبالله رشتی بود.
اجداد کوهستانی، ساکن کاشان بودند که به مازندران مهاجرت کردند. نَسَب او در کاشان، به ملا محمدشریف کاشی از عالمان شیعه در کاشان میرسد.
پدر محمد کوهستانی در کودکی او، از دنیا رفت و مادرش او را به مکتبخانهای در کوهستان فرستاد. وی پس از مدت کوتاهی وارد حوزه علمیه بهشهر و سپس به حوزه مشهد رفت. وی از حوزه مشهد به بابل و سپس عازم حوزه علمیه نجف گردید. کوهستانی سپس در سال ۱۳۴۷ق (برابر با ۱۳۰۸ش) به زادگاه خویش کوهستان بازگشت. از عوامل بازگشت او به وطن، درخواست مادرش بود که به او نوشته بود: «پسرم. اکنون در حالتی هستم که دوری تو مرا بیتاب کرده؛ بدان حد که در حال نماز، به یادت میافتم… و اشک از دیدگانم جاری میگردد. از این رو، دوست دارم هر چه زودتر بازگردی».
محمد کوهستانی، سه دختر و یک پسر به نام محمد اسماعیل داشت که در سال ۱۳۹۹ش از دنیا رفت. آیت الله کوهستانی بهدلیل بیماری تنگی نفس در ۱۳ ربیعالاول سال ۱۳۹۲ق از دنیا رفت و پس از تشییع جنازه در بهشهر، بنا بر وصیتش در حرم امام رضا (ع)، دفن شد.
جایگاه علمی
آیت الله محمد کوهستانی پس از چند سال تحصیل در حوزه علمیه نجف و شرکت در درس برخی استادان به درجه اجتهاد رسید.
مؤلف کتاب فیض عرشی نقل کرده که میرزای نائینی در اعطای گواهی اجتهاد، بسیار دقیق بود. وی هنگام اعطای گواهی اجتهاد به محمد کوهستانی، از عالمان حاضر در جلسه استفتاء، که سید محمود حسینی شاهرودی هم در بین آنها بود، از اجتهاد او سؤال کرد و همه کوهستانی را تأیید کردند.
استاد دیگری که به آیت الله محمد کوهستانی اجازه اجتهاد داده، آقا ضیاء عراقی بود. در این اجازه، استادش او را عالم، فاضل کامل، علم الهُدی، فخر محققان، افتخار اهل تدقیق و غوّاص بحار علوم و مفتاح رموز تحقیق برای عموم مردم معرفی میکند.
جایگاه اخلاقی
پیرامون تقوا و وَرَع آیت الله کوهستانی گفتهاند که غذا و نان، تنها از محصولی که از زمین پدری بهدست آورده بود، میخورد و غذاهای دیگران را احتیاط کرده و استفاده نمیکرد. او با وجود توانایی مالی، از فرش برای خانه خود استفاده نمیکرد و تنها حصیر در آنجا بود.
آیتالله کوهستانی:
من پیش اعضای بدنم شرمنده نیستم. آنها حرامی از من سراغ ندارند و در قیامت چیزی برای شهادت بر علیه من نخواهند داشت.
آیتاللّه گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه پس از مرخصشدن آیت الله کوهستانی از بیمارستان، به او گفت که زهد و تقوا و بزرگی شما برای من علم الیقین بود و الان به مرحله عین الیقین رسید.
مرعشی نجفی محمد کوهستانی را لنگر أرض مینامید. آیت الله
از علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان نقل شده از وقتی که کوهستانی را در منزل آیت اللّه میلانی دیدم، هیچ شبی نشد که او را فراموش کنم.
نوری همدانی از مراجع تقلید شیعه، در شرح حال محمد کوهستانی گفته که در مازندران فقیه وارستهای زندگی میکرد که زندگی زاهدانهای داشت و کارهایش مردم را به یاد خدا میانداخت و به همین خاطر، مردم به او علاقه زیادی داشتند.
آیتالله محمدتقی بهجت عارف و مرجع تقلید، در توصیف او گفت که باید قدر چنین شخصیتهایی را دانست، زیرا قبلاً اگر امثال ایشان صد نفر بودند، اکنون نادرند و از عدد انگشتان دست تجاوز نمیکنند.
مؤلف کتاب روح و ریحان به نقل از سید عبدالکریم رضوی کشمیری گفته که، کوهستانی صاحب نفس زکیه بود. محمد شریفرازی در کتاب گنجینه دانشمندان، او را عالمی ربانی، زاهدی عابد و دارای کرامات و معنویت توصیف کردهاست.
تاسیس مدرسه علمیه کوهستان
کوهستانی در ابتدای مهاجرت به مازندران، بهجهت مشکلاتی که در زمان حکومت رضاشاه ایجاد شده بود، حوزویان را در خانه خود جای داد و نام حوزه را در چند سال ابتدایی استفاده نکرد.
آیتالله کوهستانی:
من این مدرسهها را از مال شخصی خودم ساختم. راضی نیستم طلبهای اینجا بماند و نماز شب نخواند.
مؤلف کتاب حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، زمان حضور محمد کوهستانی در ایران را همراه با آشفتگی کشور دانسته است. در این دوران بسیاری از حوزههای علمیه، مسجدها و حسینیهها بسته بود و از برپایی مجالس مذهبی و مراسم دینی، بهطور جدی جلوگیری میشد. کوهستانی در سال ۱۳۲۱ش حوزه علمیه کوهستان را، در بخشی از املاک شخصی خود، در ۵ ساختمان گِلی بسیار ساده که هر یک شامل چند حجره بود، احداث کرد. پس از تکمیل بنای مدرسه، برای نامگذاری حوزه، به قرآن، تفأل زد و آیه: (قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیفْرَحُوا هُوَ خَیرٌ، مِمَّا یجْمَعُونَ) آمد و به همین دلیل، نام این پنج بنا را «فضل»، «رحمت»، «فرح»، «خیر» و «جمع» قرار داد. در آن زمان حدود ۲۰۰ طلبه در آن جا مشغول تحصیل شدند.
شهید هاشمینژاد حدود هشت سال در این حوزه و نزد آیتالله کوهستانی تحصیل کرد. بسیاری عالمان مازندران در این حوزه تحصیل کردهاند.
اساتید و شاگردان
محمد کوهستانی از اساتید بسیاری استفاده کرد:
• حوزه علمیه بهشهر: حاج آقا خضر اشرفی (شریعتمدار) و شیخ محمّد صادق شریعتی.
• حوزه علمیه بابل: شیخ محمّدحسین مازندرانی (شیخ کبیر)، فاضل استرآبادی
• حوزه علمیه مشهد: حاج آقا حسین قمی و میرزا محمّد کفایی فرزند آخوند خراسانی.
• حوزه علمیه نجف: سید ابوالحسن اصفهانی، [۳۴]میرزای نائینی [۳۵]و آقا ضیاءالدین عراقی
محمد کوهستانی در مدرسه علمیه کوهستان شاگردان فراوانی تربیت کرد:
• سید عبدالکریم هاشمینژاد (۱۳۱۱-۱۳۶۰ش)
• حسین محمدی لائینی (۱۳۰۳-۱۳۷۲ش)
• ابوالحسن ایازی (۱۳۱۰-۱۳۸۰ش)
• عباسعلی سلیمانی: (۱۳۲۶-۱۴۰۲ش)
• ابوالقاسم رحمانی خلیلی (۱۳۰۲-۱۳۷۵ش)
• علی کاشانی (۱۳۴۹–۱۳۷۴ق)
توصیه اخلاقی آیتالله کوهستانی:
نفس را هر طور عادت بدهید همانگونه پرورش مییابد. اگر امروز بگویم این فرش اتاق من از حصیر است، باید تبدیل به قالیچه شود، فردا میگویم این قالیچه به درد این اتاق نمیخورد و اتاق باید عوض شود. اتاق را عوض کردم، میگویم این قالیچهها به درد اتاق نو نمیخورد، باید قالی یک تخته باشد و پرده فلان جور و همینطور که اتاق و قالیچه را تبدیل میکردم، عمر شیخ محمد هم در این مسیر تمام شد. پس همین جا نفس را کنترل میکنیم
زینب نجاتی و گزارشی در این زمینه: