• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۶۴۸۱۶۰
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۳
خراسان رضوی » اجتماعی
گزارش مکتوب؛

می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

با مشاهده افرادی با شکل و شمایلی متفاوت در سر برخی گذرها و میادین مشهد، می شود بی تفاوت رد شد و چیزی ندید؟!

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی،

زنگ خانه به صدا در می آید.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

در را که باز کردم صورت حسن آقا، همسایه کنار خانه مان را دیدم در حالیکه برگه ای در دست داشت.

پس از چاق سلامتی که با هم کردیم او رو به من کرد و گفت: محسن آقا لطفا این استشهاد محلی رو الان بخونید و امضاء کنید.

نامه رو از دستش گرفتم و گفتم: جریان چیه حسن آقا!؟

آقای همسایه گفت: برای همین کارگرای سر گذر؛ از شهرداری خواستیم تا محل تجمع اونها رو به جای دیگه ای منتقل کنن.

گفتم مگه کارگرا چه مزاحمتی برای ما دارن؟

حسن آقا نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد و گفت: مگه شما تو این محل زندگی نمی کنین!می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

بعد ادامه داد: اولا از بس که تجمع کارگرا توی پیاده رو زیاده، اصلا خود شما و خونوادت می تونی راحت رد بشی؟!

ثانیا؛ هوا که سرد میشه بوی آتش چوب و کُندهاشون کُل فضای کوچه و خیابونو برمیداره؛

از سر و صدا و شوخی ها و بازی سه به سه قطارشون کنار پیاده رو گرفته تا بدو بدو دنبال ماشین ها که کارگر میخواین یا نه؟

شما اسم این رو مزاحمت که نه! پس چی میزارین؟!

چشم تو چشم حسن آقا دوختم و گفتم: ببین همسایه جون؛ ولی اونها کارگرن؛ من وجدانم اجازه نمی ده که این نامه رو امضاء کنم.

بعد ادامه دادم: مطمئن باش اگه این بنده های خدا از پدراشون ارث و میراثی برده بودن یا مثل شما سرمایه ای داشتن که کار و کِسبی راه بندازن هیچوقت حاضر نبودن برای خرجی زن و بچه سرگذر وایسن!می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

اینو به حسن آقا گفتم و از هم خداحافظی کردیم.

خلاصه از اون روز به بعد، رابطه من و آقای همسایه به خاطر امضاء نکردن نامه کمی سنگین تر شد، اما وجدانم راحت بود که حداقل برای کسی نون بُری نکردم.

اون روز وقتی حسن آقا رفت، با خودم این شعر رو زمزمه کردم که:

کاشکی سدّ معبر  نبودید

پیش چشمان ما رهگذرها

 

"کوله سرنوشت"

حدود ساعت 9 و نیم صبح؛ چهارراه برق طلاب مشهد

از چهارراه که عبور کردم و به ابتدای خیابان شیخ صدوق رسیدم؛ ناگهان با جمعیت زیادی کارگر روبه رو شدم .می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

کارگرانی که هر روز صبح به نیت کسب روزی حلال از خانه خارج و اینجا جمع می شوند و منتظرند تا کسی آنها را برای یک روز هم که شده به سر کاری ببرد!

بیشتر آنان کیسه های خالی برنجی را در دست داشتند که شاید داخل آن لباس کارها یا چاشتشان را گذاشته بودند.

همان کیسه هایی که حکم  "کوله سرنوشت"  را برایشان داشت.

در گوشه ای دیگر از چهارراه، نظرم به کارگران جوان و مُسنّی می افتد که توبره هائی از تراز بنائي‌، ملاقه، شمشه، تیشه و ماله در جلویشان گذاشته اند و منتظر ترمز ماشینی هستند که آنها را برای چند ساعت هم که شده سرکاری ببرد.

تعدادی از آنها بی تفاوت، خيره به زمين، در حالیکه تکه چوبی در دست دارند در حال خراشیدن آسفالت اند.‌می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

یکی دو نفر هم با موبایل هایشان ور می روند و چند کارگر هم دور یک نفر که تلفن همراهی دارد جمع شده اند و با دیدن صحنه هایی در موبایل یک دفعه بلند می خندند!

کمی آنطرف تر چند نفر با ریگ هایی که روی خطوط مربع شکلی که با گچ روی آسفالت کشیده اند (بازی قدیمی سه به سه قطار) در حال بازی هستند.

هر ماشینی که می ایستد به گمان اینکه کارفرمایست که به دنبال کارگر آمده همه به سمتش می دوند تا شاید از میان همه، یکی را با خود ببرد که شاید هم با او سر قیمت به توافق نرسد.

به آنها نزدیک تر می شوم تا پای درد دلشان بنشینم.

با یکی از کارگرها سلام و علیکی می کنم و آهسته کنارش می نشینم.

او وسايلش توی يك كيسه برنج است. در حالیکه یک د‌ستش را زير چانه‌اش ستون كرد‌ه و با دست دیگرش تکه چوب خشکی را گرفته به صورتم زل می زند.

به دست هایش خیره می شوم.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

با دیدن انگشتان و دست های پینه بسته و زُمُختش یاد این شعر می افتم که:

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکّه‌ چوبی در آستین گشته‌

بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

او خود را علی جوادی و اهل یکی از روستاهای اطراف مشهد معرفی می کند.

وی می گويد‌: هر روز از سپیده صبح تا غروب آفتاب سر گذر برای کار می‌مانم.

جوادی ادامه می دهد: ‌بیشتر اوقات دو روز كار می كنم و 10 روز بيكارم.

دیری نمی پاید که چندین نفر دیگر به گمان اینکه من دنبال کارگر آمده اند دورم حلقه می زنند و با صدای بلند می گویند: آقا کارگر می خوای؟ آقا؛ ... کارگر میخوای؟

برای اینکه خیالشان را راحت کنم خودم را معرفی می کنم؛ می گویند حرفی نداریم؛ چه فایده که بگوییم و کسی جوابی ندهد.

آنها می گویند تا حالا چندین خبرنگار آمده اند و رفته اند، اما سودی به حال ما کارگران ساختمانی نداشته است.

یکی از آنها جلوتر می آید و خودش را اصغری معرفی می کند و می گوید: همین چند وقت پیش یکی از دوستانم سر صبح برای اینکه خودش را به ماشینی که دنبال کارگر می گشت برساند ناگهان وسط خیابان دوید که تصادف کرد و همینجا در جا مُرد!!می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

او که بنابر قول خودش پنج سر عائله دارد ادامه می دهد: در یک ماه گذشته تا حالا حتی ده روز هم کار نکرده ام.

اصغری می افزاید: بیمه هیچ جایی نیستم و یارانه ها هم کفاف زندگیمان را نمی کند.

یکی دیگر از کارگران می گوید: باید هر روز از صبح زود تا غروب اینجا منتظر بشینیم آخِر سر هم دست خالی به خانه برمی گردیم و شرمنده زن و بَچّمون می شیم.

خودشو رضائی معرفی میکنه و ادامه میده: بازم خدا پدر کسائی رو بیامرزه که بعضی وقتا بین روز میان اینجا و غذای بسته بندی توزیع می کنن.

او میگه: این کارگرا دردهای زیادی دارن!می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

رضائی ادامه میده: یکی می خواد دخترشو عروس و اون یکی پسرش رو داماد کنه، اما هیچ کدومشون هم نمی تونن جهیزیه بچشون رو بخرن.

او میگه: مگه پول کارگری کفاف جایی رو هم میده؟

حسینی یکی دیگه از کارگرای ساختمانیه که حدود 50 سال سن داره او بنا بر قول خودش گرچه تحت پوشش بیمه کارگریه اما نتونسته حق بیمَش رو بده!

او میگه: با این درآمد ناچیز از عهده ی خرج و مخارج زندگی برنمیام.

این کارگر ساده ساختمانی ادامه میده: ما کار نداریم؛ حقوقی نداریم؛ لطفا مسئولان فکری به حال ما طبقه کارگر بکنن.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

قربان یکی از کارگران ادامه می دهد: البته برخی از کارفرمایان هم به خیال خودشان برای صرفه جویی در هزینه های ساخت فقط از کارگرای غیر ایرانی استفاده می کنن.

و علی یکی دیگر از آنها می گوید: سه تا بچه د‌ارم. خانواد‌ه‌ام شهرستان هستند‌. 10ساله كرايه نشينم. گرچه 37 سال د‌ارد‌ اما پيشانی پرچين و شكن و موهای سفیدش تا مرز 50 سالگی او را نشان می دهد.

کارگر دیگری به نام عباس می گوید: سالهاست که كار می‌كنم ولی هيچ جايی نيست كه بيمه‌مان كند‌. يكي از پاهايم سركار سوخت. يك سال خانه‌نشين بود‌م. تمام هزينه‌هايش را هم خود‌م د‌اد‌م. صاحب‌كارم اصلا به خود‌ش زحمت ند‌اد‌ يك بار به ملاقاتم بيايد‌ يا حد‌اقل هزينه بيمارستانم را پرد‌اخت كند.‌

 

"ایستگاه های ساماندهی، سرپناه کارگران"

با رئیس کانون انجمن های صنفی کارگران ساختمانی استان خراسان رضوی تلفنی درباره وضعیت کارگران ساختمانی در مشهد گفتگو می کنم:

محمد رضا داوری می گوید: تنها راه ساماندهی کارگران ساختمانی و فصلی برای نخستین گام در رفع مشکلات این قشر زحمتکش در شهر مشهد ایجاد ایستگاه های کارگری و استقرار آنها در این مکانهاست.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

او می افزاید: بی شک تجمع کارگران ساختمانی در سر گذرها و میادین  به ویژه در مکان هایی که زائران حضور دارند مانند مبادی شهر و میدان های مرکزی نزدیک به حرم مطهر رضوی زیبنده این کلانشهر مذهبی نیست.

رئیس کانون انجمن های صنفی کارگران ساختمانی استان ادامه می دهد: به همین منظور برای شروع این طرح، نخستین ایستگاه کارگران ساختمانی مشهد به عنوان پایلوت و آزمایشی در بولوار دلاوران امسال راه اندازی شد.

داوری می گوید: در صورت استقبال و موفقیت آمیز بودن این طرح، سایر ایستگاه های ساماندهی کارگران ساختمانی و فصلی نیز به ترتیب در شش منطقه دیگر مشهد به زودی دایر می شود.

 وی می افزاید: هم اکنون بیش از 62 هزار کارگر ساختمانی و فصلی در مشهد شناسائی شده اند که 37 هزار نفر از آنان را بیمه تامین اجتماعی کرده ایم.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

برای اطلاع از عملکرد مرکز ساماندهی کارگران ساختمانی با مسئول این ایستگاه که نماینده تام الاختیار کانون انجمن های صنفی استان نیز هست تلفنی گفتگو می کنم.

محمد شکوری می گوید: اعضای شورای اسلامی شهر مشهد به منظور ساماندهی کارگران ساختمانی سر گذر  سال 96 در قالب مصوبه ای با ایجاد ایستگاه های کارگران ساختمانی به اتفاق آراء موافقت کردند.

او می افزاید: شهرداری مشهد هم استارت این طرح را پارسال زد و انجمن صنفی کارگران ساختمانی این ایستگاه را 4 ماه پیش به ما تحویل داد.

نماینده تام الاختیار کانون انجمن های صنفی استان ادامه می دهد: کارگران با در دست داشتن شناسنامه و کارت پایان خدمت می توانند در این ایستگاه ثبت نام کنند.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

شکوری با اشاره به اینکه همه مراحل ثبت نام، تشکیل پرونده و اعزام این کارگران رایگان است می گوید: تا کنون بیش از 700 کارگر ساختمانی در این ایستگاه ثبت نام شده اند.

وی می افزاید: به طور میانگین روزانه بین 35 تا 40 کارگر  ساده، استاد گچ کار، کاشی کار، آلماتور بند، بنّا، معمار و سایر تخصص های ساختمانی در این ایستگاه ثبت نام می کنند.

نماینده تام الاختیار کانون انجمن های صنفی استان ادامه می دهد: شهرداری، استانداری، سازمان فنی و حرفه ای، اداره کار و تعاون، دادستانی و علوم پزشکی هم در اجرای این طرح با ما مشارکت دارند.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

شکوری با اشاره به اینکه اجرای این طرح با موانع و مشکلاتی نیز از ابتدای تاسیس تا کنون همراه بوده است می گوید: بی شک رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما نقش مهمی در فرهنگ سازی برای ترویج استفاده بیش از پیش مردم و کارفرمایان از این ایستگاه ها و تشویق کارگران برای حضور در آنها دارند.

او می افزاید: این ایستگاه ها ضمن اینکه از تجمع کارگران در سر گذرها و میادین که جلوه بدی به شهر می دهد جلوگیری می کند، سرپناه خوبی برای نجات این افراد از سرمای سوزنده زمستان و گرمای بی تاب کننده تابستان است.

مسئول ایستگاه کارگران ساختمانی ادامه می دهد: همچنین با راه اندازی این ایستگاه مردم و کارفرمایان نیز با اطمینان و امنیت بیشتری کارگر و معمار سر کار خود می برند و هم اینکه با اجرای طرح نوبت بندی، عدالت رعایت شده و دیگر هیچ کارگری دست خالی به خانه اش باز نمی گردد.

 

"میدان نشین های بی میدان"

به چهارراه برق که می رسی به گروهی از آدم هایی که در یک جا ایستاده اند بر می خوری که از لحاظ شکل و شمایل، قیافه و حتی نوع لباس پوشیدن با دیگر مردم متفاوت ترند.می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

اما اين قيافه‌ها جور د‌يگری به آد‌م نگاه می كنند‌. اين مکان جور د‌يگری با آد‌م حرف می‌زند.

آدم هایی که با ما فرق می کنند. ولی به راستی با مشاهده این افراد در سر برخی گذرها و میادین مشهد، می شود بی تفاوت رد شد و چیزی ندید؟!

همانانی که نگریستن به عبور و مرور ماشين‌های رنگارنگ با مد‌ل‌ها و سايزهای مختلف و رفت و آمد عابران در پياد‌ه‌روها یکی از برنامه های روزانه شان شده است.

د‌ر زاويه‌يی از ميد‌ان، يكی چرت نيمروز می زند و يكی دیگر روی كارتون نماز می‌خواند‌.                                                             

اما د‌ر یک لحظه د‌ور و ‌بر همه خالی می‌شود‌!!

خودرویی می آيد‌ و همه كارگران ميد‌ان آويزانش می شوند‌. مگر قرار است چند‌ نفرشان را ببرد‌ كه اينچنين همه هجوم می برند‌؟می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

ماشين يك لحظه د‌ر زير آوار كارگران گم می شود‌. معياری برای گزينش نيست. هر كس زود‌تر بد‌ود‌ انتخاب می شود‌.

آفتاب کم کم غروب می کند و از تعداد کارگران جمع شده در چهارراه برق طلاب هم کاسته می شود.

عده ای که نتوانسته بودند کاری پیدا کنند نا امیدانه می روند تا شاید فردا بخت با آنها یار باشد و از شرمندگی خانواده شان درآیند.

اما تعدادی از آنها که خوش شانس بودند که توانسته اند از بین آن همه کارگر سر کار بروند، غرورمندانه از اینکه یک روز دیگر نان حلالی سر سفره زن و بچه هایشان می برند در حالیکه کیسه های خالی برنج که همان کوله های سرنوشتشان است را در دست دارند با افتخار از مقابل چهارراه برق و از برابر چشم های رفقایی که همچنان در آنجا ایستاده اند به خانه باز می گردند.

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌

یک سبد نان تازه در بغلت و  کلید بهشت  در   "دستت‌"می شود‌ بی‌تفاوت رد‌ شد‌ و چيزی ند‌يد‌؟

 

 

 

 

 

 

 

 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
بازدید استاندار چهارمحال و بختیاری از مزرعه الگویی ۶۰ هکتاری در شهرکرد
برد چادر ملوی اردکان با طعم شیرین صدر نشینی
برداشت انار از سطح باغات سروآباد
صدور احکام بزرگترین پرونده فساد فوتبال ترکیه
اطلاعیه تغییر مسیر موقت خط تندرو یک اتوبوسرانی
تشییع پدر شهیدان محمد علی و رجبعلی کاظمی
ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی در آذربایجان غربی با «رادیو کتاب»
روسیه: روابط مسکو و تهران توسعه خواهد یافت
بهره مندی یک هزار گردشگر سلامت از خدمات بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد
احتمال تثبیت شاخص کل بورس بالای ۳ میلیون واحد
نساجی و شهرداری به دنبال برد در لیگ دسته یک فوتبال
قرعه‌کشی تامین اجتماعی شگرد جدید کلاهبردی سایبری
فریاد مرگ بر اسرائیل همزمان با حضور تیم مکابی تل آویو در انگلیس
امروز نیازمند انسجام میان دولت‌ها و ملت‌های اسلامی هستیم
تعزیر فروشگاه لوازم خانگی متخلف در ارومیه
توقیف شناور حامل ۳۰ هزار لیتر سوخت قاچاق در آب‌های خلیج فارس
نخستین شکست تیم فوتبال برق شیراز در لیگ دسته دوم فوتبال کشور
خدمت سلامت پیش از اقامه نماز جمعه + فیلم
مراکز خرید مهاباد میزبان مسافران وگردشگران
ضبط (نفت گاز ) قاچاق در پیرانشهر
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
پیش بینی باران برای هفته آخر آبان در کهگیلویه و بویراحمد
خبر خوش برای کارگرانی که بیمه آنها قطع شده است
سفر رئیس جمهور به کردستان با حاشیه‌های شنیدنی
چین: آمریکا در یمن قانون‌شکنی می‌کند
عجیب، اما واقعی، صف‌های طولانی غذای رایگان در آمریکا
داستان یک نردبان
بسته هنر و سینما ۱۴۰۴/۰۸/۱۵
انتقام کشته‌های فاشر و جنینه را خواهیم گرفت
نتایج هفته نهم لیگ برتر بسکتبال ایران
هشدار نخست‌وزیر سودان درباره سرایت جنگ
بیروت بدون مقاومت، به شهری بی‌دفاع بدل می‌شود
حزب الله: مذاکره با دشمن منفعت ملی ندارد
گروه‌بندی رقابت‌های فوتبال قطع عضو قهرمانی آسیا اعلام شد
یادداشت قالیباف در دفتر یادبود مجلس ملی پاکستان
ویژه برنامه قرآنی محفل در کیش
سه نفر با اهدای عضو مرحومه مبینا حمصیان به زندگی بازگشتند  (۲ نظر)
شرایط دریافت مجدد وام اشتغالزایی و مشاغل خانگی اعلام شد  (۲ نظر)
تقویت نظام مدیریت زمین برای مقابله با زمین‌خواری و تخریب محیط زیست  (۲ نظر)
آغاز همکاری سازمان راهداری و پلیس‌راه برای شناسایی هزار نقطه پرخطر  (۲ نظر)
تأکید چین بر گسترش مناسبات اقتصادی با روسیه  (۲ نظر)
حقوق کارکنان باید مستقیم به حسابشان واریز شود  (۱ نظر)
والیبال ایران عزادار شد؛ صابر کاظمی درگذشت  (۱ نظر)
لزوم اجرای روش‌های نوین در دامداری‌های کردستان  (۱ نظر)
پزشکیان: مساجد بهترین کانون ساماندهی امور اجتماعی هستند  (۱ نظر)
سخنگوی سپاه: برای شکست سنگین‌تر دشمن آماده شده‌ایم  (۱ نظر)
جنگ نامتقارن؛ کابوس آمریکا در صورت تهاجم به ونزوئلا  (۱ نظر)
واکنش محیط‌زیست هرمزگان به کشتن الاغ‌ها  (۱ نظر)
نصب ۱۳ کیلومتر نیوجرسی در محور‌های مواصلاتی ایلام  (۱ نظر)
نیروهای مسلح ایران قوای ناتو را شکست دادند   (۱ نظر)
ده‌ها هزار غیرنظامی در سودان کشته شدند  (۱ نظر)