به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، بوی بهار میآید. بهاری که قرار است دلها را به هم نزدیک کند و شوری دیگر به زندگی هایمان ببخشد. بهار، هر سال با خود بهترینها را میآورد. گل، سبزه، شکوفه، عشق، امید و زندگی را.
بهاری که به یمن آمدنش همه را به تکاپو وا میدارد. مردم ایران زمین هرسال با فرارسیدن سال جدید به رسمی دیرین خانه هایشان را تمیز و نونوار میکنند، هر یک به وسع شان به خرید شب عید میروند تا برای عید باستانی نوروز آماده شوند.
ساعتهای پایانی سال است و اگر گذری در شهر کنی، دیگر خبری از هیاهوی خریدها و بازار ماهی و سبزه شب عید نیست.
خیابانهای خلوت، مغازههای تعطیل و ویروسی که این روزها عجیب جولان میدهد. شیوع ویروس کرونا که ترس و دلهره را به جان خیلیها انداخته و آنها را خانه نشین کرده است.

اما در گوشهای از همین شهر، بهار با همه قشنگی هایش رخ مینماید. دنیایی پُر از تکاپو، فعالیت، عشق و ایثار. دنیایی که در بیمارستانهای استان یزد و در خدمت به بیماران مبتلا به ویروس کرونا خلاصه میشود.
تلاش شبانه روزی کادر درمانی که مرا مشتاق میکند تا از نزدیک روایتگر عشق ناب شان باشم. گرچه میدانم شاید من هم گرفتار شوم، اما باید رسالت خود را انجام دهم. آخرین هماهنگیها را با مدیریت و روابط عمومی بیمارستان شهید صدوقی یزد برای تهیه گزارش از خدمات رسانی به بیماران کرونایی انجام میدهم.
ارجاع بیماران کرونایی به بیمارستان شهید صدوقی یزد
بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی شهید صدوقی یزد که بزرگترین مرکز آموزشی و درمانی جنوب شرق کشور است، این روزها فقط بیماران کرونایی را پذیرش میکند. بارها به این بیمارستان آمده ام، ولی اینبار از همان ورودی، همه چیز متفاوت است. از نگهبانی که با قوانین خاص اجازه ورود به همه کس را نمیدهد تا فضای بیمارستان که از نیروی خدماتی تا پزشکان با پوششی خاص در حال انجام فعالیت هستند.

معاون درمان بیمارستان شهید صدوقی یزد میگوید: این بیمارستان اکنون با ۲۹ بخش بستری در حال مداوای بیماران مبتلا و مشکوک به کرونا است. همچنین بیماران کرونایی از بیمارستانهای مختلف شهر یزد و دیگر شهرستانهای استان هم اکنون در این بیمارستان پذیرش میشوند.
دکتر فاطمه مجلل میافزاید: ابتدا بیماران توسط پزشکان عمومی معاینه و بعد به بخش تخصصی ارجاع داده میشوند تا با نظر پزشک طب اورژانس دستورات خاص پزشکی برای آنها تجویز شود.
بر اساس آخرین آماری که دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد ارائه کرده است تاکنون هزار و ۷۴۹ مورد با علائم حاد تنفسی در بیمارستانهای یزد بستری شده اند که از این تعداد، آزمایش کرونای ۴۷۱ نفر مثبت اعلام شده است.
همچنین تاکنون ۹۴۲ نفر با شک به کرونا بهبود یافته و ترخیص شده اند و متاسفانه تاکنون بیش از ۵۰ نفر از مبتلایان به کرونا در استان یزد جان خود را ازدست داده اند.
بعد از گفتگویی کوتاه با معاون درمان بیمارستان به اتاق خانم حسینی پور مسئول روابط عمومی بیمارستان میروم تا مرا همراهی کند. همه چیز از قبل هماهنگ شده است، ابتدا به بخش اورژانس بیمارستان میرویم. جایی که بیماران با علائم مشکوک کرونا در بدو پذیرش، آنجا بستری و تحت مراقبت قرار میگیرند.
خدمتی تا پای جان
برای ورود به بخش ویژه بیماران کرونایی باید با کلاه و دستکش و ماسک و البته پوشش ویژه وارد شویم. پس از مهیا شدن، ابتدا گفتگویم را با سرپرستار اورژانس آغاز میکنم. عباس مرتضوی میگوید: در این بخش ۶۰ پرستار، ۲۰ پزشک عمومی و متخصص، ۳۰ نیروی خدماتی و هشت منشی در شیفتهای مختلف همکاری دارند.

او با بیان اینکه فعالیت در چنین شرایطی یک نوع جانفشانی است، میافزاید: با همه توان و امکانات در حال خدمات رسانی به بیماران کرونایی هستیم. برخی دو شیفت و برخی نیروها هم سه شیفت کار میکنند و تنها دغدغه شان بهبودی بیمار است.
با رعایت همه نکات بهداشتی، به بخش اورژانس وارد میشوم. پزشکان و پرستاران با پوشش خاص، عدهای بالای سر بیمار و عدهای هم در ایستگاه پرستاری مشغول به خدمت رسانی هستند.
صدای خس خس سینه و سرفههای ممتد بیماران هر دم به گوش میرسد و اوضاع روحی ام را بهم میریزد. اما من آمده ام تا از شرایط اینجا گزارش کنم. با توکل به خدا، قلبم را آرام میکنم و به سراغ پزشکی میروم که در حال معاینه یکی از بیماران مشکوک به کروناست. محمد که رزیدنت طب اورژانس است، میگوید: بیمارانی که اینجا بستری میشوند، همه مشکوک به کرونا هستند. از روزهای ابتدایی اسفندماه بصورت دو شیفت در این بخش مشغول به خدمت هستم.
او از سختیهای کارش برایم میگوید و لباسی که ساعتها باید به تنش باشد تا او را از بیماری مصون نگه دارد. محمد که در هر کلام عرق میریزد و نفس نفس میزند، میافزاید: همه این سختیها را به عشق مردم تحمل میکنم. هر بیماری که از اینجا ترخیص میشود، یک دنیا برای من و همکارانم شادی میآورد.

محمد از تلخترین خاطره خدمتش دراین چند روز میگوید و ادامه میدهد: پسر جوانی که سابقه بیماری نداشت، با تنگی نفس ناگهانی به اورژانس مراجعه کرد و متاسفانه کمتر از یک ساعت درگذشت.
کمی جلوتر خانم پرستار جوانی را میبینم که در حال تزریق سرم به یکی از بیماران است. او از فشار کار و استرسهای فراوان شیوع بیماری کرونا میگوید و میافزاید: بیست روز است که آماده باش کامل هستیم. با وجود فرزند کوچک، اما حضور در بیمارستان را در این شرایط واجب دانستم.
او میگوید: شیفتهای پشت سر هم، شب کاریهای سنگین و مریضهای بدحالی که اینجا بستری میشوند، فشار کار را برایمان دوچندان کرده است، اما به دلیل کمبود نیرو باید اینجا باشیم و به بیماران خدمت کنیم. این روزها همه همکاران و دوستانم، خسته اند، اما به عشق مردم و بهبودی آنها همچنان سخت مشغول خدمت به بیماران هستند.
پرستار جوان حالیکه بغض گلویش را گرفته است، ادامه میدهد: خستگی کار زمانی به تنمان میماند که وقتی بیرون میرویم مردم را بیخیال میبینیم. هنوز خیلیها این بیماری را جدی نگرفته، اند متاسفانه آنها خرید و مهمانی و خیابان گردی را رها نکرده اند!
در همین حین صدای آه و ناله بیماری در آنسوی بخش، گفتگویمان را قطع میکند. شرایط خاص میشود و باید به بیمار اکسیژن وصل شود.
خدمتی با طعم عشق
لحظات سختی را در اورژانس پشت سرگذاشتم. در مدت زمانی که آنجا بودم با آدمهایی برخورد کردم که روز و شب هایشان را برای خدمت به بیماران وقف کرده اند. یکی از این افراد کادر خدماتی – بهداشتی بیمارستان هستند.

نیروهای جوانی که بدور از غل و غش جوانی خدمت مقدس به بیماران را برگزیده اند تا مرهمی بر دردهایشان باشند. علی که جوانی ۲۷ ساله است، میگوید: از زمانی که بیمار پذیرش میشود تا زمانی که ترخیص میشود به او خدمات بهداشتی ارائه میکنیم.
گرچه با زدن ماسک چهره اش مشخص نیست، اما با شوقی که در چشمانش حلقه زده میافزاید: در هر شیفتی ۱۲ ساعت کار میکنیم. انتقال بیمار برای عکس برداری، تعویض ملحفهها و حتی لباس بیماران را انجام میدهیم.
نیروهای خدماتی بیمارستان بیشتر جوان هستند. با امیر گفتگویم را ادامه میدهم. او میگوید: پنج سالی است که در بیمارستان شهید صدوقی کار میکنم، اما هیچ موقع شرایط بحرانیتر و حساستر از این دوران نبوده است.
امیر میافزاید: استرس و فشار کار زیاد است، استرس از اینکه خود نیز مبتلا شویم چراکه بطور مستقیم با بیماران سر و کار داریم، اما اگر ما نباشیم چه کسی به آنها خدمت کند؟
او میگوید: خودمان این مسیر را انتخاب کردیم. با همه سختی ها، این کار را وظیفه انسان دوستانه میدانیم و خوشحالیم که دوشادوش پزشکان و پرستاران میتوانیم به بیماران خدمات دهیم.

باید بود و از نزدیک دید. گاهی هرآنچه میبینی را نمیتوانی توصیف کنی بویژه وقتی پای عشق در میان است. با مسئول روابط عمومی بیمارستان شهید صدوقی یزد راهی بخشهای آی سی یو بیمارستان هستیم که مرد میانسالی را میبینیم که در حال ضدعفونی کردن قسمتهای مختلف بیمارستان است.
دقایقی با او همصحبت میشوم. او با بیان اینکه حفظ سلامتی مردم از همه چیز باارزشتر است، میگوید: خستگی برایم معنایی ندارد. از ساعت ۹ صبح کارشم را شروع میکنم، راهروها، اتاق ها، راه پلهها و همه محوطه بیمارستان را ضدعفونی میکنم به این امید که روزی بیماری کرونا ریشه کن شود.
نفسهایی که عاشقانه میدمد
به آی سی یو آنکولوژی بیمارستان شهید صدوقی یزد وارد میشویم. بخشی که ۱۵ اسفندماه و با شیوع ویروس کرونا فقط برای بیماران حاد تنفسی تجهیز شده است و نیروهای داوطلب از دیگر بیمارستانهای یزد به اینجا آمده اند تا از بیماران مراقبت کنند.

پرستاران و کادر پزشکی جوان که گرچه شرایط کار برایشان سخت است، اما با روحیهای پرنشاط برای خدمت به بیماران و به امید بهبودی آنها تلاش میکنند.
ابتدا با پرستار جوانی همصحبت میشوم که از بیمارستان شهید رهنمون یزد، داوطلبانه خدمت به بیماران کرونایی را برگزیده است. او میگوید: بیماران بستری شده در این بخش، سطح هوشیاری پایینی دارند و به دلیل شرایط حاد تنفسی، حال خوبی ندارند، اما همه تلاشمان را به امید بازگشت و بهبودی شان انجام میدهیم.
پرستار جوان از استرس و اضطراب اینروزهای کادر درمانی خبر میدهد و میافزاید: عاشق خدمت به بیماران هستم و حدود ۲۰ روزی است که قرنطینه شده ام و تا هرزمانی که نیاز باشد در خدمت بیمارانم.
وقتی از دلتنگی هایش سوال میکنم، میگوید: بعضی شبها بغض امانم نمیدهد، دلتنگ خانواده و دوستانم میشوم و گریه میکنم، اما همه اینها به عشق خدمت به بیماران برایم آسان میشود تا بزودی از این شرایط سخت گذر کنیم.
فاطمه هم پرستار داوطلبی است که در آی سی یو آنکولوژی بیمارستان شهید صدوقی خدمت میکنن. او میگوید: با همه دلتنگیهایی که داریم، عاشقانه کار میکنیم تا با از دست دادن عضوی از یک خانواده، دلتنگیهای جامعه بیشتر نشود.
او میگوید: ما به جبهه شکست کرونا و خدمت به بیماران آمده ایم، اما مردم در خط مقدم این جبهه هستند. اگر تا زمانی که بیماری سیر نزولی به خود میگیرد، در خانه بمانند و رعایت کنند مطمئناً بحران را بزودی پشت سر خواهیم گذاشت تا سلامتی باز هم به جامعه تزریق شود.
صدای دستگاه مانیتورینگ آی سی یو به گوش میرسد و فاطمه با عذرخواهی با من خداحافظی میکند تا خدمات احیا را بر روی بیمار انجام دهد.

خدمات به بیماران حاد کرونایی به اینجا ختم نمیشود، کمی آنطرفتر به بخش آی سی یو ثامن بیمارستان شهید صدوقی وارد میشوم. خانم بدرآبادی مسئول این بخش میگوید: هم اکنون با ده تخت ویژه و ۲۳ پرستار خدمات ویژه درمانی را به بیماران ارائه میکنیم.
او میافزاید: کار در این بخش فوق العاده سخت، طاقت فرسا، پر خطر و استرس زاست. اوضاع خوب نیست. همه کادر درمانی به عشق کمک به بیماران در شیفتهای مداوم خدمت میکنند
آری اوضاع مناسب نیست. همه افرادی که در این بخش بستری هستند، با دستگاه علائم حیاتی دارند و با شرایط ویژه نگهداری میشوند. بالای سر یکی از بیماران با پرستار جوانی همصحبت میشوم که ۲۵ روز قرنطینه بخش آی سی یو است.
گرچه خستگی در چهره اش بخوبی نمایان است و رمقی برای صحبت کردن ندارد، اما وقتی از او میخواهم که از خاطرات این روز و شبها برایم بگوید، اینگونه جواب میدهد: خاطرات تلخ ما پشت درهای بسته بخش آی سی یو و بخشهای مراقبتهای ویژه در سینه هایمان میماند و آنچه ما بیان میکنیم، خاطرات شیرین بهبودی بیمارانی است که به آغوش گرم خانواده بازگشته اند. ما در سختترین شرایط هم امیدمان ر از دست نمیدهیم.
چنان نماند، چنین نیز نخواهد ماند
شرایط حساس این روزها مرا ناخودآگاه به یاد نحوه خدمت رسانی پزشکان و پرستاران در زمان جنگ میاندازد. گرچه آن روزها نبودم و سختی آن دوران را نچشیده ام، اما حرفهای پدرم برایم مرور میشود که چند وقت پیش، شرایط سخت آن دوران را برایم روایت میکرد. شرایطی که با عشق و ایثار و همدلی مردم رخت بربست.

آری امروز نیز برای شکست کرونا باید همه در جبهه باشیم. عدهای با خدمت رسانی به بیماران. عدهای برای تجهیز بیمارستانها. عدهای برای تامین وسایل بهداشتی. عدهای برای تزریق روحیه نشاط و امید به جامعه و مهمتر از همه آحاد مردم که با #در_خانه_ماندن میتوانند در جلوگیری از شیوع ویروس کرونا و ریشه کن کردن آن نقش آفرینی کنند.
بدون شک این روزها انسانیت، ایثار و گذشت هر یک از ما محک میخورد. روزهای سخت کرونایی میگذرد و آنچه میماند حکایت ایثار آدمهایی است که برای سلامت جامعه از سلامت خود گذشتند.
نویسنده: سیده سکینه میرطاهری